عشق یعنی که دستخط تو را…
روی چشمانِ خویش بُگذارم
بِنِویسی: “مواظبِ خود باش”
من بخوانم که: “دوستت دارم”!
عشق یعنی که گفتگو کافیست
بِنِشین و کمی نگاهم کن
یعنی امشب دوباره دلتنگم
تو بیا باز رو به راهم کن
عشق یعنی که آفتاب آمد
تیرگی ناگهان فراری شد
عشق یعنی: “صدایِ من لرزید”
عشق یعنی که: “اشک جاری شد”
عشق یعنی صدایِ موسیقی
عشق یعنی سکوتِ نقاشی
عشق یعنی که: “اهلیات” گردم!
عشق یعنی که: “اهلیام” باشی!