شرحِ غمت خلاصهی شامِ دراز من
عکسِ تو نورِ دیدهی معشوقهباز من
ناز تو را به قیمت جانم خریدهام
ای منتهای قلهی راز و نیاز من
ای طاقِ ابروانِ کمانت به گاهِ وصل
محرابِ باشکوه و بلندِ نمازِ من
جز آنکه در خیال توام در تمامِ عمر
چیزی نبوده در دو جهان امتیاز من
ایکاش آشیانه کنی ای پرنده، در…
آغوش گرم و راحت و مهماننوازِ من
با سوز عشق ساختهام آنچنان که هیچ
کس را خبر نمیشود از سوز و سازِ من
وقت سفر که بدرقهات قسمتم نشد
حالا رسیدهام…، تو بیا پیشواز من