می‌خواستم که دل بِکَنم از خودم…نشد!
صد بار توبه کردم و این‌بار هم نشد

دلبر هزار و حضرتِ دلدار، یک نفر
هرگز کسی بجز تو عزیزِ دلم نشد

از لحظه‌ای که دل به هوای تو پر کشید
از عشقِ من به چشمِ تو یک ذره کم نشد

جز دل که در وفای تو جان داد و دم نزد
نزد تو کَس به نقضِ وفا متهم نشد

هرچیز با گذشتِ زمان محو شد ولی
عشقِ تو رهسپارِ دیارِ عدم نشد

تاریخِ انقضای جهان هم مشخص است
جز عشق، هیچ قصه به عالم عَلَم نشد

می‌خواستم تو را بِنِویسم ز سوزِ دل
کاغذ حریفِ آتشِ تندِ قلم نشد!

#علی_حاجیلاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *