کهکشان عشق

ای علی، ای کهکشانِ عشق، ای دریایِ عصمت
ای که هستی آشنا با راه‌هایِ آسمانی
چشمه‌سارِ لایزالِ پاکی و تقوا و ایمان
سایه‌ی سبزِ تو بادا بر سرِ ما جاودانی
▪️
کِی توان دَم زد ز خوبی‌هایت ای قرآنِ ناطق
ای که دریایِ تو را هرگز نمی‌باشد کناری
کی توان گنجاند وصفِ نامِ زیبایِ تو را در…
“لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار”ی
▪️
کفش‌هایِ پاره‌ی تو، آبرویِ دینِ ما شد!
در تو دیدم من به‌حق، نورِ دل‌انگیزِ خدا را
جز تو کو آنکس که فرزندی خدایی را بیارد
تا به خونِ خود بشوید خاکِ پاکِ کربلا را
▪️
ای پناهِ بی‌کسان! تاریخ می‌داند که شبها
از غمِ بی‌یاوری‌ها دردِ دل با چاه گفتی
هر که کاهی غم به دل دارد بنالد سخت، اما
کوهِ غم را در دلِ دریایِ صبرِ خود نهفتی
▪️
ای امیرالمومنین! ای کاشفِ سِرِّ حقیقت
در شبِ معراج، صوتِ توست در گوشِ محمد
“اِنَّما” سَرْ داد ایزد تا بگوید در دو عالم
کیست جز دُرِّ ولایت، یار و همدوشِ محمد
▪️
سر برآر از پشتِ ابر ای آفتابِ آفرینش
تازه کن بارِ دگر بانگِ بلندِ “لاتَخَف” را
ای تو بابِ شهرِ علمِ ایزدی، ای بینهایت
خود بگو با ما علی! سِرِّ حدیثِ “لوکَشَف” را
▪️
شیرِ حق، دامادِ احمد، همسرِ زهرایِ اطهر
کوهِ صبر و ابرِ رحمت، مظهرِ لطفِ خدایی
ای علی! خورشیدِ تابانِ جهانِ آفرینش
خود، تو تفسیرِ بلند و جاودانِ “هل اتی”یی
▪️
در شبِ هجرت تویی تنها امیدِ دین و قرآن
هان تویی آنکس که شب در جای پیغمبر غنودی
شاهِ مردانِ جهان، والاترینِ پهلوانان
ای ابرمردی که قفلِ قلعه‌یِ خیبر گشودی
▪️
آفرینش بی تو یعنی برکه‌ای بی‌آب و خالی
ساقیِ کوثر! بده یک جرعه از صهبای عشقت
ای گلِ بی‌خارِ عطرآگین و ای انسانِ کامل
غرقه کن جانِ مرا در وسعتِ دریایِ عشقت
▪️
شعرِ من قدرت ندارد تا که وصفت را نماید
از دمِ گرمِ تو دارم ای علی، امُّیدِ یاری
از تو می‌جویم مدد تا اینکه در روزِ قیامت
شاید ای ابرِ شفاعت، بر سَرِ ما هم بباری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *